وصیت پیامبر خدا

نقد کتاب «وصیت مقدس، نوشته بازدارنده از گمراهی» منسوب به احمدالحسن، مدعی وصیت، یمانی، مهدویت و....!

وصیت پیامبر خدا

نقد کتاب «وصیت مقدس، نوشته بازدارنده از گمراهی» منسوب به احمدالحسن، مدعی وصیت، یمانی، مهدویت و....!

وصیت پیامبر خدا

بسم الله الرحمن الرحیم
می دانیم که مهم ترین دلیل و حدیثی که احمد اسماعیل و انصارش [که خدا فریب خوردگان از آن ها را هدایت کند] به آن متمسک می شوند، حدیثی وصیت در کتاب غیبت شیخ طوسی رضوان الله علیه است.
همچنین کتابی به احمد اسماعیل امام این گروه، منسوب می باشد، به اسم «وصیت مقدس نوشته بازدارنده از گمراهی» که این کتاب را به عنوان مناظره با علما نوشته است، مناظره کتبی!
شیخ علی آل محسن حفظه الله نیز در کتاب الرد القاصم لدعوة المفتری علی الامام القائم، این کتاب را نقد کردند،
با استفاده از مطالب این کتاب، در این وبلاگ، در چند پست محدود، این کتاب را بررسی می کنیم و اشتباهات عظیم احمداسماعیل، و بطلان تمسک او به این حدیث و در نتیجه بطلان کل دعوت او را نشان می دهیم.
به امید این که انصار فارس زبان او، با دقت در مطالب، متوجه حق بشوند و به آغوش پرمهر امام عصر، حجة بن الحسن سلام الله علیه بازگردند.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

آیا مهدیین راز بوده و در مورد آن ها تقیه شده است؟

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ب.ظ

نوشته بازدارنده از گمراهی چه بود (3) پاسخ به اشکالات

اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.

در ادامه پست پیش، شبهه پرتکرار انصار را بررسی کنیم:‌
می گویند: «چون مهدیین سرّ‌ و راز است،‌ امیرالمؤمنین به طلحه که دشمن ایشان است، ‌نفرمودند و خلاصه ای از آن را نقل کردند، یعنی رسول خدا نام مهدیین را به عنوان امام بردند،‌ اما امیرالمؤمنین نفرمودند،‌ و اصلا نیازی نمی دیدند...» .

همچنین وقتی به آن ها گفته می شود که: «چرا در هیچ حدیثی اشاره به امامت مهدیین نشده است؟» می گویند: «تقیه» شده است.

خب، ان شاء‌الله این حرفشان که مهدیین سرّ است را بیش تر بررسی می کنیم. اما به خصوص این حدیث کتاب سلیم، کافی است که آن ها دقت کنند که:

اول: 

امامشان معتقد است «وصیت شب وفات،‌ همان نوشته روز پنج شنبۀ بازدارنده از گمراهی است» و این یعنی آن ها می گویند که: رسول خدا می خواستند در روز پنج شنبه، همین حدیث وصیت را بنویسند؛

حال آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله می خواستند اسم مهدیین را بیاورند یا نه؟! به عبارت دیگر: اگر این وصیت شب وفات، قرار بود روز پنج شنبه نوشته شود، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله می خواستند نام مهدیین را در حضور اصحاب بیاورند!

حال پس اگر رسول خدا می خواستند نام ببرند، یعنی این که اصلا در مورد مهدیین، تقیه ای نبوده است، و یعنی این که امیرالمؤمنین هم می توانستند و لازم بود که نامی از مهدیین بیاورند! پس چرا نیاوردند؟ چرا حتی کوچک ترین اشاره ای ننمودند؟!

اتفاقا برای یک شیعه امیرالمؤمنین، همین که امیرالمؤمنین سلام الله علیه، وصی رسول خدا، کوچک ترین اسمی از مهدیین نیاوردند،‌ همین دلیلی کافی است بر این که یقینا اسمی از مهدیین در آن نوشته بازدارنده از گمراهی نبوده است.

دوم: 

اصلا این حرف و ادعای آن ها، تهمت به امیرالمؤمنین است، چرا که این کار -این که رسول خدا به کسانی غیر از 12 امام، وصیت کرده باشند و امیرالمومنین نام آن ها را نیاورند- یعنی این که امیرالمؤمنین، نستجیر بالله،‌ فرمایش رسول خدا را تقطیع کردند، در حالی که تقطیع، کار مدعیان دروغینی مانند امام خودشان است،‌ نه امیرالمؤمنین، امام معصومی که خدا انتخاب کرده است.

انصار حاضرند که به امیرالمؤمنین چنین تهمتی را بزنند، اما به هدفشان برسند...

آیا کسی که این نوشته را تقطیع کند،‌ نوشته ای که بازدارنده از گمراهی است، آیا در گمراهی امت مقصر نیست؟! آیا این کار بزرگ ترین گناه نیست؟! چطور به امیرالمؤمنین چنین جسارتی می کنند، آیا به قول خود احمدالحسن در کتابش، آیا این کار، شبیه کارِ عمر - که نگذاشت وصیت نوشته شود - نیست؟ غاصب دوم خلافت، نگذاشت نوشته شود، و امام اولِ انصار، نیز آن نوشته را درست نقل نکرده و تقطیع و ناقص نقل نموده است، حاشا که امیرالمؤمنین سلام الله علیه این گونه باشند.

[سوم: اصلا مگر آن ها نمی گویند که این نوشته، وصیت رسول خدا بوده است، چطور ممکن است امیرالمؤمنین وصیت رسول خدا را «تغییر» بدهند در حالی که خداوند به صراحت از این کار نهی فرموده است:‌ «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ، فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ»]؟!

بنابراین این که امیرالمؤمنین در این حدیث، فقط اشاره به دوازده امام می کنند، یعنی یقینا رسول خدا به کسی غیر از دوازده امام وصیتی ننمودند؛  و محال است، محال است ، محال است که امیرالمؤمنین به رسول خدا تهمت بزنند و حدیث را تقطیع کنند و با این کار باعث گمراهی امت بشوند.

چهارم:

به علاوه اصلا چه می شد که امیرالمؤمنین [و باقی ائمه] ) حداقل به این مقدار می فرمودند که تعداد ائمه 24 تاست، نه دوازده تا، (یعنی لا اقل صرفا فقط معرّفی دقیق نمی کردند، که - بر فرض محال - مشکلی پیش آید) مگر صرف همین گفته، مشکلی پیش می آمد برای مهدیین!؟ لا اقل در یک حدیث! در یک حدیث می فرمودند که ائمه 24 نفرند! اما چنین حدیثی نداریم.

(پنجم: و به علاوه مثلا در این روایت، طلحه طرف خطاب امیرالمؤمنین سلام الله علیه هست، ولی فقط او که نمی شنیده که حضرت بخواهند چنین مسئله مهمی را کتمان کنند، بلکه بزرگان اصحاب هم بودند، ابوذر و مقداد و ....

یعنی می توان گفت، فرقی بین این که طلحه طرف باشد یا صحابه دیگری، نبوده است، آیا اگر صحابه دیگری بود، امیرالمؤمنین باز هم مخفی می کردند؟! آیا چون طلحه است، تمام صحابه هم باید محروم می شدند؟ بلکه ما نیز باید باید از شناخت امام محروم بشویم؟ و به گمراهی بیفتیم؟! هرگز!)
بلکه خداوند امامی غیر از دوازده نفر انتخاب نکرده است و رسول خدا صلی الله علیه و آله به غیر از این دوازده نفر به کسی وصیت به امامت نکردند، و نوشته عاصم من الضلال نیز نص به اوصیای دوازده گانه شان بوده است، و امیرالمؤمنین هم همان را فرمودند.

به علاوه مطلب آخر این که چرا حضرات ائمه سلام الله علیهم در باقی موارد، که بهترین اصحابشان در خدمتشان بودند، مطلبی در مورد امامت مهدیین نفرمودند؟! این چه سری بوده که دوستان شان هم نباید می فهمیدند؟! این چه سری بوده که هیچ حدیثی در مورد آن نداریم!

قسمت دوم: سر و مخفی بودن مهدیین:

با وجود این که می شود گفت: در مورد خود امام زمان سلام الله علیه، تا حدودی امر مخفی می شد، واحادیث در این باره هست، به حدی ولادت ایشان کاملا مخفی بود، و زندگی ایشان نیز از همان ابتدای امامت [بلکه ابتدای تولد] مخفی بوده و هست [که خدا ان شاء الله فرج ایشان را برساند و از غربت برهاند] ؛

اما دقت کنیم با همین حال ، شاید بتوان گفت:
بعد از امیرعالم ابوالائمه، علی امیرمؤمنان علیه الصلاة و السلام، بیش ترین حدیث، در مورد معرفی و شناخت امام زمان است! و همچنین بیش ترین آیه، نیز بعد از امیرالمؤمنین به مولایمان صاحب عصر و زمان تفسیر شده است!
یعنی با این که در مورد ایشان امر به مخفی کردن و سکوت بوده است، و دشمن در صدد قتل ایشان بود، پدر و جدّ ایشان در زندان بودند و .. اما این گونه نیست که هیچ حرفی زده نشود! هرگز و هرگز!

بلکه آن قدر در مورد امام زمان سلام الله علیه حدیث داریم که اولین کتاب در مورد ایشان، در زمان امام صادق علیه السلام نوشته شده است، [و از بزرگواری شنیدم که تا سی کتاب، قبل از ولادت حضرت نوشته اند و خبر از ولادت مخفی و غیبت ایشان داده اند]،‌با اینکه باید ولادت ایشان مخفی می بود و ... . .
بنابراین اصل این حرف باطل است، که چون راز است، پس حرفی زده نشده بلکه اگر امام می بودند، رسول خدا صلی الله علیه و آله موظف [اگر این حرف اشتباه نباشد] بودند که بیان و ابلاغ کنند به صراحت و دقیق و ....
گاهی هم می گویند: «مهدیین غیب است [و جالب است می گویند بهترین راه ایمان آوردن به غیب و ملکوت، هم ملکوت است، و منظورشان از ملکوت، خواب است، خواب!] و خداوند هم فرموده است : «الذین یؤمنون بالغیب» بنابراین باید ایمان بیاوریم! و این بزرگ ترین امتحان خلق است در زمان غیبت!» .
این حرف هم اشتباه است، دقت کنیم، اولین تفسیر «غیب » در آیه، در مورد روز قیامت است، بله آن روز، غیب است، اما آیا هیچ معرفی ای نشده است؟ خیر بلکه چه بسیاری از آیات، که در مورد قیامت است، و... همین طور «غیب» به امام زمان هم تفسیر شده، و گفتیم که چه بسیار روایت و آیه ای که در مورد ایشان و غیبت و ظهور ایشان است.
بنابراین «غیب» به این معنی نیست که معرفی نشده باشد،

امتحان وقتی می گیرند که آموزش داده باشند، بدون معرفی و شناخت، هرگز خداوند امتحانی نمی گیرد، باید ابتدا هدایت بکنند، سپس بپرسند.

اگر ما ملزم به شناخت و ایمان آوردن به مهدیین بودیم، یقینا و یقینا می بایست معرفی می شدند، نه اینکه سرّ مگو و راز باشد، و به هیچ کسی نگفته باشند، مخصوصا ما که دسترسی مستقیم هم به امام مان نداریم....

دوم:

دقت کنیم از آن جا که ما ملزم به شناخت و معرفت امام هستیم، و ملزم به پیروی از امام، و از طرفی معرفی وصی رسول، و امام، به عهده رسول است، و شناخت امام، فقط و فقط از طریق رسول الله صلی الله علیه و آله میسر است، (یعنی هرکه را رسول خدا صلی الله علیه و آله به «امامت» وصیت نمودند، امام است و به هر کسی که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، به «امامت» وصیت ننمودند و نصی نداشتند، امام نیست) با این حال محال است، محال است،  که رسول خدا، صرفا به دلیل تقیه، کوچک ترین اشاره ای به «امامت» مهدیین نکنند،

محال است که دیگر امامان، کوچک ترین اهمیتی به این مسئله نکرده باشند، و این طور از کنار آن گذشته باشند، مسئله ای که اصل دین وابستگی کامل به آن دارد.

معرفی وصی رسول خدا، به عهده خدا و رسول خداست، و حفظ وصی رسول خدا، هم به عهده خداست، و یقینا خدا توانایی چنین کاری را دارد.

یعنی  اگر مهدیین ، امام بودند، یقینا به حدّ کافی به آن ها اشاره و نص می شد، هر چند که جان آن ها - بر فرض محال - در خطر باشد، (همان طور که امام زمان سلام الله علیه فوق حد تواتر و فوق نیاز معرفی شدند).

آن هم ، امام این زمان، زمانی که ما دسترسی مستقیم به امام (قبلی!) نداریم، 

سوم

و بعد اصلا چرا مهدیین باید سرّ باشد؟!
احمد و انصارش چون می بینند که هیچ حدیثی ندارند، هیچ حدیثی! مجبورند که بگویند: مهدیین سرّ و راز است، و الا چرا مهدیین سرّ باشد؟!
[و این ترفند منحصر به این ها هم نیست، بلکه دیگر فرقه ها، -مانند گروه هایی از صوفیه و عرفان - نیز همین گونه اند، حرف های اشتباه و حتی کفریات خودشان را به آیات قرآن و روایات تحمیل می کنند، و تفسیر اشتباه می کنند، و بعد می گویند این ها اسرار بوده است، رسولان الهی نفرمودند، ما می گوییم!] .
به علاوه، دقت کنیم،

مهدیین به اعتقاد خود آن ها در بهترین زمان ها، امام می شوند، زمانی که دولت عدل الهی برپاست، و هیچ تقیه ای در کار نیست، هیچ کسی و چیزی آن ها را تهدید نمی کند و... و بنابراین چه نیازی است که آن ها مخفی باشند؟!

آن ها (مهدیین خیالی شان) در زمان خودشان دشمنی ندارند، پس اصلا نیازی نیست که مخفی باشند، و نیازی نیست که ما مردم این زمان، و مردم زمان امیرالمؤمنین آن ها را نشناسند،

یقینا با معرفی حتی دقیقِ دقیق، هیچ مشکلی برای ایشان پیش نمی آمد، [اتفاقا شاید اگر مثلا این کار را می کردند، حساسیت ها نسبت به مولایمان امام عصر و زمان سلام الله علیه و عجل الله فرجه کم تر می شد!!]

.

اشکال دیگری که بعضی شان در مورد حدیث کتاب سلیم، مطرح می کنند این است که : 

 می گویند:‌ «امیرالمؤمنین می خواستند امامت خودشان را ثابت کنند، ‌و بنابراین نیازی نبوده است که ایشان صحبتی از مهدیین بفرمایند»!
اولا: اگر فقط بحث امامت خودشان بود،‌ که خب پس نیازی به معرفی امامان دیگر نبوده است، اما امیرالمؤمنین به غیر از خودشان وامام حسن و امام حسین، به امامت 9 نفر دیگر اشاره می کنند، 

بنابراین فقط قصد اثبات امامت فقط خودشان - و نه باقی ائمه - را با نقل نوشته بازدارنده از گمراهی، نداشتند، بلکه قصد خبردادن اصحاب، از نوشته عاصم من الضلال داشتند و اگر خبری از مهدیین در آن نوشته بود حتما حتما به جای اینکه بفرمایند، نُه امام بعد از امام حسین،‌ می فرموند بیست و یک امام! چرا که گفتیم که این کار تقطیع است،‌ تغییر و تبدیل سخن و نص نوشته عاصم من الضلال است،‌ و محال است که حضرت امیرالمؤمنین چنین کاری کنند،‌و...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی