وصیت پیامبر خدا

نقد کتاب «وصیت مقدس، نوشته بازدارنده از گمراهی» منسوب به احمدالحسن، مدعی وصیت، یمانی، مهدویت و....!

وصیت پیامبر خدا

نقد کتاب «وصیت مقدس، نوشته بازدارنده از گمراهی» منسوب به احمدالحسن، مدعی وصیت، یمانی، مهدویت و....!

وصیت پیامبر خدا

بسم الله الرحمن الرحیم
می دانیم که مهم ترین دلیل و حدیثی که احمد اسماعیل و انصارش [که خدا فریب خوردگان از آن ها را هدایت کند] به آن متمسک می شوند، حدیثی وصیت در کتاب غیبت شیخ طوسی رضوان الله علیه است.
همچنین کتابی به احمد اسماعیل امام این گروه، منسوب می باشد، به اسم «وصیت مقدس نوشته بازدارنده از گمراهی» که این کتاب را به عنوان مناظره با علما نوشته است، مناظره کتبی!
شیخ علی آل محسن حفظه الله نیز در کتاب الرد القاصم لدعوة المفتری علی الامام القائم، این کتاب را نقد کردند،
با استفاده از مطالب این کتاب، در این وبلاگ، در چند پست محدود، این کتاب را بررسی می کنیم و اشتباهات عظیم احمداسماعیل، و بطلان تمسک او به این حدیث و در نتیجه بطلان کل دعوت او را نشان می دهیم.
به امید این که انصار فارس زبان او، با دقت در مطالب، متوجه حق بشوند و به آغوش پرمهر امام عصر، حجة بن الحسن سلام الله علیه بازگردند.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

نجات امت از گمراهی

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۲۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمّد وآل محمد وعجل فرجهم.
السلام علیک یا رسول الله، بابی انت و امی ونفسی اشهد انّک قد نصحت لامّتک و جاهدت فی سبیل ربک و عبدته حتّی اتاک الیقین، فجزاک الله یا رسول الله، افضل ما جزی نبیّا عن امّته.

می دانیم که در پنج شنبه آخر عمر مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله، ایشان از اصحاب خواستند که «قلم و دواتی بیاورند تا مطلبی بنویسند که با «تمسک» به آن امت اسلام تا ابد گمراه نشود» و آن فاجعه و جسارت عظیم به رسول خدا صلی الله علیه و آله (توسط کسی که او نیز خود را خلیفه رسول خدا نامید)، صورت گرفت. خدا لعنت کند او را که از این نوشته جلوگیری کرد و راه را برای خودش و دیگر مدعیان دروغین خلافت و وصایت رسول خدا تا امروز و تا ظهور مولایمان سلام الله علیه هموارتر کرد. لعنت خدا و ملائکه بر غاصبین حقوق اهل بیت. اللهم عذّهم عذابا یستغیث منه اهل النّار....
و اما احمداسماعیل در کتاب وصیت مقدس در مورد نوشته عاصم من الضلال، کلامی گفته که آن نیز جسارتی است به خدا و رسولش صلی الله علیه و آله (البته عدم علم خودش به احادیث و... را نشان داده) گفته است:

«ان قول رسول الله فی یوم الرزیه ...انّ ما سبق من التبلیغ الذی جاء به الرسول... لایعصم الامه من الضلال الی یوم القیامه:
کلام رسول خدا در روز پنج شنبه «برایم کتابی بیاورید تا مطلبی بنویسم که تا ابد گمراه نشوید» به این معنی است که:
تبلیغی که رسول خدا قبل از آن آورده بود ـ و شامل قرآن و امام علی که بارها بر وصیت ایشان تأکید کرد و حتی حسن و حسین که آن ها را در حدیث کسا و غیر آن مشخص نمود، می شود، نمی توانند مانع گمراهی امّت تا روز قیامت شوند (!)»
و بعد در ادامه گفته است که : «چیزی که امت را از ضلالت باز می دارد همان تشخیص دقیق ثقلینی بود که به رسول الله وحی شد و خداوند ایشان را مأمور به تبلیغ آن به مردم، به واسطه وصیت مبارک کرد که در هنگام وفات و پایان رسالت آن را نوشتند»

خب از چند نظر این جسارت احمداسماعیل را [که او هم مدعی وصیت رسول خدا است]، بررسی می کنیم:

لازم به ذکراست که نویسنده کتاب، به این خاطر همه زحمات بیست و سه ساله رسول خدا را در مقابل این کتاب روز پنج شنبه، بی ارزش و  کوچک جلوه می دهد، که ادعای بدون دلیل دارد که حدیث شب وفات، همان نوشته روز پنج شنبه است، که خب به طور جداگانه این مطلب را هم بررسی می کنیم. اما فعلا به همین جمله دقت بیشتری کنیم:

اول: وصیت و نصّ به اوصیاء

واقعا با چه رویی وبا چه جسارتی چنین چیزی را گفته است؟! آیا او گمان کرده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هیچ نصی به باقی ائمه نداشتند؟! وفقط به آن سه امام وصیت کردند و در تبلیغ ومعرفی اوصیایشان کم گذاشتند و هیچ اسمی از آن ها نبرده اند!؟ یا خیال می کند، قبل از آن، وحی ای در مورد ائمه نشده بود؟!در جواب با یک جستجوی اولیه و ساده، فقط در یک کتاب کفایه الاثر، متوجه می شویم که رسول الله صلی الله علیه وآله تقریبا در 23 روایت تصریح به «اسامی» دوازده امام کرده اند! 23 روایت در یک کتاب! حال این مدعی وصیت رسول الله، می گوید: تبلیغ رسول خدا، شامل قرآن و سه امام اول بوده، و این که این مقدار هم کافی نبوده!
بنابراین اگر منظور او این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله اسامی دوازده امام را نبردند، که به شدت اشتباه وحشتناک بلکه توهین بزرگی کرده است؛

و اگر منظورش این است که حتی با وجود معرفی دوازده امام، توسط رسول خدا ، باز هم مردم از گمراهی نجات پیدا نمی کنند، که باز هم اشتباه و فریب دیگری از اوست که در پست بعد بررسی می کنیم.

.
واقعیت این است که اگر سقیفه ای نبود و غصب خلافتی نمی شد، و مردم بعد از رسول خدا، «متمسک» به امیرالمؤمنین به عنوان «امام» می شدند، اختلافی و گمراهی ای در امّت به وجود نمی آمد... چندین روایت در این باره داریم من جمله این روایت زیبا از امالی شیخ صدوق: مجلس 72؛ امالی شیخ طوسی: مجلس8؛ بشارة المصطفی صلی الله علیه و آله: ج2، ص110 و....


سلمان روایت کرده است: که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود:
یَا مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَبَداً؟

قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ.

قَالَ: هَذَا عَلِیٌّ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ خَلِیفَتِی إِمَامُکُمْ فَأَحِبُّوهُ لِحُبِّی وَ أَکْرِمُوهُ‏ لِکَرَامَتِی‏ فَإِنَّ جَبْرَئِیلَ أَمَرَنِی أَنْ أَقُولَهُ لَکُمْ.

آیا می خواهید به چیزی شما را راهنمایی کنم که اگر متمسک به آن بشوید «تا ابد گمراه نخواهید شد»؟ گفتند: بله.
فرمود: این علی است، برادر من و وصی من و وزیر و وارث و جانشین من است. امام شماست، او را به خاطر من دوست بدارید و به خاطر من گرامى دارید، که جبرئیل به من دستور داده این را بشما بگویم.


اما باز هم نکته جالب این که همین که اقرار کرده است که تا روز پنچ شنبه رسول خدا هیچ تبلیغی برای مهدیین نکرده اند، خودش یعنی مهدیینی وجود ندارد! (توضیح بیشتر در پست های بعد)

دوم: تشخیص دقیق ثقلین

اما این که گفته است: «چیزی که امت را از ضلالت باز می دارد همان تشخیص دقیق ثقلین در وصیت شب وفات بود» هم، جالب است،

جواب بدهند که آیا مگر همان حدیث وصیت مورد نظر او، ثقلین مورد نظر خودش را به طور دقیق مشخص کرده است؟! واضح است که خیر، چرا که:
اولاـ در آن حدیث، هیچ صحبتی از قرآن نشده است، به عنوان ثقل اکبر!
ودوما: هیچ اسمی از یازده مهدی دیگر [که از نظر او جزء ثقلین هستند] نیامده است! بلکه حتی می توان گفت: آن سه اسم «احمد، عبد الله، مهدی» اسم خود حجة بن الحسن سلام الله علیه است و هیچ صحبتی از اسامی مهدیین نشده است! (در یکی از پست های ابتدایی و در نقد ح30 کتاب چهل حدیث، اثبات شد)

(سوم: نیز در کل حدیث، منظور از «ابنه» در عبارات «اذا حضرته الوفاة فلیسلمها الی ابنه» فرزند بلافصل امام قبلی است، خب چرا درباره امام زمان این گونه نباشد؟ آِیا اگر منظور نسل چهارم بود، و بنا داشتند که به طور دقیق ثقلین را مشخص کند، شایسته نبود که از کلمه دیگری استفا ه می کردند؟!) .
پس کجاست آن مشخص کردن ثقلین به طور دقیق! پس طبق نظر خودش، وصیت مورد نظرآنها نیز بازدارنده از گمراهی نیست.

سوم: تبلیغ و مغرفی اوصیا

و اما این که گفته است: «امره الله بتبلیغه للناس بوصیته...» .

بله اگر (بر فرض محال) وحی جدیدی شده بود، و اوصیا به 24 نفر اضافه شده بودند، رسول خدا می بایست چنین چیزی را ابلاغ می کردند،
حال آیا مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله برای مهدیین تبلیغی کردند؟! آیا مگر به قول خودش از روز پنج شنبه تا روز دوشنبه، سه روز و سه شب(!) نبود، چرا رسول خدا هیچ صحبتی نفرمودند؟
آیا در روز وفاتشان که آخرین خطبه شان را خواندند، حتی کمترین اشاره ای به مهدیین کردند؟! خیر! بلکه همان طور که در پست های آینده حدیثش را می آوریم، رسول خدا صلی الله علیه و آله باز هم در آن روز آخرشان، فرمودند که اوصیایشان دوازده نفرند.

پس کجاست این تبلیغی که خداوند به رسولش امر فرموده است!؟

این از رسول خدا صلی الله علیه و آله و اما آیا اوصیای ایشان، امامان دیگر، نیز صحبتی فرمودند؟ خیر!
آیا وصی رسول خدا، امیرالمؤمنین سلام الله علیه، صحبتی از این وصیت 24 امامی، فرمودند؟ خیر! فقط یک حدیث منسوب به امام صادق سلام الله علیه داریم و بس.
پس طبق گفته خودشان، همین که تبلیغی نشده است، یعنی خداوند امری نکرده است یعنی وحی جدیدی نبود است، پس یعنی اوصیا همان دوازده نفرند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی